ده سال هرج و مرج ادبی پست استالینیستی
لاله امبلی لاله امبلی

مرحله جدیدی برای ادبیات پسا دیکتاتوری

 

 

  مبارزه ای که گورباچف درسال 1985 با سه شعار: دولت "قانونی" سوسیالیستی – شفافیت درسیاست و حاکمیت – و بازسازی ونوسازی اقتصادی ، براج خروج از بن بست سوسیالیسم "واقعا موجود" ، آغازکرده بود، به ادبیات، هنر و فرهنگ نیز کشید. با انتقاد نویسندگان از کمونیسم دولتی و بوروکراتهای ادبی، یک جنگ داخلی درادبیات نیز شروع شد. ازسال 1992 مرحله پست کمونیسم ادبی باانحلال شوروی آغاز گردید.

 دررابطه با رئالیسم سوسیالیستی درادبیات ، ازمیانه دهه 80 قرن گذشته یک بحث اهمیت : فرم یا محتوا، وبا تاکید روی عناصر زیباشناسی بجای محتوا، آغازشده بودکه سرانجام رسما درسالهای 1989 – 1991 به رد سبک رئالیسم سوسیالیستی درادبیات ختم گردید. با تاکید روی پلورالیسم ادبی و تابوزدایی درادبیات ، به انحصار بودن مکتب رئالیسم سوسیالیستی نیز پایان داده شد. گروهی مدعی شدند که درمیان نویسندگان رسمی و دولتی، بندرت آدمی بااستعداد میتوان یافت ، چون آنزمان ستون ساختمان ادبی روی بنیادهای اداری و ضعف طبیعی انسانهای فرصت و مقام طلب قرارداشت. ادبیات استتیک وسرگرم کننده جدید مدعی بود که ایده آل های اجتماعی رادنبال نمی کند ،و ادبیات مسئول دیگرطرفداران خودراازدست داده و نویسندگان جدید روی مواضع اجتماعی و سیاسی خود سرپوش می گذاشتند. دراین رابطه سخن ازهرج ومرج ادبیات پست مدرن نیزبه روی زبانها افتاد . سرانجام درغالب کتابخانه ها بخشی برای کتابهای ممنوعه ازجمله آثارنویسندگان پیش ازانقلاب ، تبعیدی ، و غربی ، افتتاح گردید . منتقدی مدعی شد که گرچه ادبیات طرفدار شوروی و ضد شوروی نفس های آخر را میزنند ، ادبیات غیرشوروی نیز هنوز به سن بلوغ نرسیده .

  برای نخستین بار، آنزمان کتابهای ممنوعه بولگاکف و کتاب " دکتر ژیواگو " ، نوشته پاسترناک ، اجازه چاپ یافتند و نام نویسندگان ممنوعه ای مانند : بوخارین ، تروتسکی را میشد برزبان آورد . از نویسندگان فوت نموده مانند : خانم آخماتوا ، و ماندلشتام اعاده حیثیت شد. 23 نویسنده لغو ملیت شده؛ ازجمله سولژنینسین ؛ که مدعی نابودی زبان در زمان شوروی بود، دوباره گذرنامه و شناسنامه جدید دریافت کرده و اجازه یافتند به وطن بازگردند .  غیرازآخماتوا ، ماندلشتام ، سولژنینسین ، بولگاکف، و نابوکف، به آثار نویسندگان ممنوعه چون : برودسکی ، پلاتونف، بونین ، و گومیلف ، اهمیت خاصی داده شد ، ودرسال 1988 به کوشش یک گروه ادبی دانمارکی ، جلسه ای برای دیدار و آشنایی میان نویسندگان تبعیدی ، مهاجر، و نویسندگان سوسیالیستی مقیم شوروی انجام شد. آثار لعنت شده نویسندگان خارجی مانند : کافکا، جویس ، پروست ، آرتور میلر، جان اوپتیک ، هنری میلر ، ژان جنت ، و سایر نویسندگان اروپایی و آمریکایی وارد بازار کتاب شدند ، گرچه درزمینه تئاتر نمایشنامه های : یونسکو ، بکت ، آرتور میلر ، و دورنمات ، نتوانستند بینندگان کافی را بیابند. با این وجود گروهی ازنویسندگان تبعیدی ومهاجر روسی نیز از بازگشت به میهن، خودداری نمودند چون برای آنان جامعه جدید شوروی همچون مهاجرتی دیگرو دوم به نظر میرسید . آنان بااشاره به گوگول می گفتند که درخارج از میهن نیز نویسنده میتواند آثاری جاودانه بیافریند.

  با ازهم پاشیده گی شوروی ، موضوعات ممنوعه مانند: استالینیسم و وجود اردوکارهای کاراجباری ، نیز به ادبیات راه یافتند . چون سالها بدلیل نبود آزادی برای : دین ، قانون، مجلس، و سیاست ، - ادبیات باید جایگزینی برای آنان نیز میشد . ادبیات جدید با عنوان " نثری دیگر " درکنار ادبیات : آموزشی، اخلاقی،و آرمانخواهانه پیشین قرار گرفت ، با اینوجود تا سال 1990 طرح 4 موضوع ازجمله : تبلیغ جنگ ، پورنوگرافی ، دعوت به شورش اجتماعی ، و افشای اسناد محرمانه دولتی ، در ادبیات ممنوع بود ، و تامدتی با موضوعات غربی مانند : برابری زنان ، فرهنگ راک ، و پور نوگرافی ، ازطرف دولت مخالفت میشد . بتدریج ادبیات جدی و اجتماعی ، هواداران خودرااز دست داد و ادبیات جنایی ، تفریحی و سرگرم کننده ، علاقمندانی یافت. هدف و استتیک ادبیات جنجالی ، شوک دادن به خوانندگان بود ، و برای نخستین بار کتابهایی در باره موضوعات جدید مانند : کارهای دستی و خانگی ، جادوگری ، فالگیری ، مذهبی ، بودیستی ، یوگا ، کاراته و جدو، وارد بازار شدند. مشکل دیگر پیشین ادبیات روس این بود که همچون آثار داستایوسکی و تولستوی ، می بایست شدیدا اخلاقی ؛ و محروم از وظایف استتیک فقط نصیحت میکرد، و درشرایط جدید نویسنده می بایست  می پذیرفت  که او هنرمند و استاد سخن است و نه : خدا، پیامبر، رئیس ، تزار، و یا قهرمان . همه این شرایط موجب شدند که حاکمان دیگر به ادبیات و نقش آن علاقه ای نداشته باشند و این مهمترین امتیاز برای پیشرفت ادبیات بود! .

  غیراز ادبیات " نثری دیگر " ، ادبیات زنان نیز از جمله ادبیات پلورالیستی شرایط جدید شوروی منحل شده، بود. درسال 1990 گروهی اززنان نویسنده شوروی پایه گذار " فدراسیون زنان نویسنده " شدند که خواهان خلق و تشویق "نوع زنانه " درادبیات شدند . آنان بااشاره به خواسته ها و موضوعات زنان مدعی شدند که تئاتر جهان نباید تنها فقط درخدمت یک تراژدی باشد . ازجمله آثار زنان در این دوره : سالروز مرگ ، اتوبیو گرافی بدون مخفی کاری ، صورت جلسه هفتگی یک زن روس ، سفرهای احساساتی ، چیزی بمن بگو ،  پیرامون چیزی که وجود نداشت ، نظافت ، رابینسون های جدید ، دو سرزمین ، محفل من ، آتش و غبار ، شاعر و الهام ، پسرم آرام بخواب ! ، خوابگرد در مه ، عاشق هستی یا عاشق نیستی ؟ ،  سفر ، دختران لطیف ولی خشن ، تنوع شیطان بازی ، مرغابی چینی ، مردان بدون ادب ، و غیره هستند .

   درزمان گورباچف شعر نیز دچار تحولی مهم شد ؛ باید اشاره کرد که شعرنو گویا در روسیه با سالها تاخیر شروع گردید . آنها در رابطه با شعر لیبرالی جدید می گفتند که : شعر "عروضی" مقوله ای است دولتی ، ولی شعر نو ، همدم و خالق باریکادهای انقلابی ! است . ازجمله آثار شعری منتشر شده درآن سالها : روی کشتی زمستان ، جدایی هرگز!، اشعار، اینجا، رودخانه های شمالی، پرنده ییلاقی، دیدار، عرفان بالتی ، قصه های وحشتناک ، مرثیه های نمایندگان، گلچین شعر روسی ، خانه اروپایی ، مربع سفید ، و غیره بودند .

  در آن دوره بارها فدراسیون پیشین نویسندگان شوروی تجزیه و دوباره تشکیل شد . پاره ای از سازمانهای جدید نویسندگان با اهداف اقتصادی خواهان قدرت ، پول و مادیات شدند و روی ارثیه سابق کانون نویسندگان یعنی : استراحتگاهها ، ویلاها ، بنگاههای نشر و غیره به مجادله باهم پرداختند . پدیده دیگر میان نویسندگان ، آمدن نسلی جدید از روستاها و شهرهای کوچک و دورافتاده بود که با نویسندگان پیشین شهرهای بزرگ مسکو و لنین گراد به رقابت می پرداختند. آنزمان همچون قرن 19 تاریخ اجتماعی روسیه میان ناسیونالیست ها و نویسندگان دمکرات طرفدار غرب مباحثه ای شدید درگرفت . آنان می گفتند که قربانیان دهه 30 قرن گذشته ، خود غالبا جنایتکاران دهه 20 بعداز انقلاب اکتبر بودند! . گروه دیگری با اشاره به مکتب ایده آلیست های آلمانی می گفتند که ادبیات باید دارای صفات : نیکی ، زیبایی ، و اخلاقی ، باشد و نه فقط سرگرم کننده و جنجالی باشد .

  ادبیات پروستریکایی بعداز انحلال شوروی نیز مانند سایر ادبیات جهان شامل : رمان ، شعر، داستان ،اتوبیوگرافی، و نمایشنامه نویسی بود . ازجمله پرفروش ترین و پرخواننده ترین آثار منتشر شده در ده سال نخست فضای آزاد سیاسی جدید : آتش افروزی ، سکوی اعدام ، کارآگاه غمگین ، رنگ امید خاکستری است، مار ، زیبایی مسکویی، مرغ عشق ، پایان آوارگاد روسی ، زندگی بایک آدم دیوانه، به وطن بازنگشت، یک شیطان گری جدید، خوشحالی روسی ، منتظر عشقی صادق هستم ، توده سبز، روح آدم میهن پرست ، نشستی روی پله های طلایی ، تورها و تله ها ، قبرستان تحقیرشده ، زن و دریا، داستانی از زمانی خاص ، روسیه در حال سقوط ، ژنرال و ارتش اش ، شن های سنگین ، یک زندگی قهرمانی ، ازدواج با یک مرد حیله گر ، فلسفه جدید مسکویی ، زمستانی در افغانستان ، بازگشت فرحبخش به وطن ، دیکتاتور وجدان ، انتقام  اعدام خانواده سلطنتی ،  نمیر پیش از زمان ات ، طنزهای ضداستالنیستی ،  پیروزی تراژدی ، استالین پرستی ، درد و رنج وطن ، زندگی و سرنوشت ، الهه روسی قرن بیست ، جیغ پائیزی شاهین ، ما بچه فاخته ها ، مردان و زنان دهقان ، سال تحولی کبیر، گزارشگر ، گلهای روسی خشم ، قربانی دهقانی روسی ، سرم را زیر آب نکن ، قبرستان آرام بخش ، قصه های افغانی ، زیبایی های عجیب زندگی ، چراغ برق آبی ، زندگی حشرات ، و غیره بودند.

 

 

 


March 2nd, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان